خلاصه رمان
النا دختریه که به تازگی مادرش رو از دست داده و بنا به دلایلی ناچار به زندگی با خانواده شوهر خواهرش هست.با ورود او به خونه اقای جمشیدی پسر دیگر خانواده که به خارج از کشور رفته بوده تا هم ادامه تحصیل بده و هم ازمشکلاتی که باعث افسردگی و بیزاری اون از زنها شده بوده برمی گرده.و النا و او در ادامه زندگی شون مجبورن با هم در مسیر یکسان گام بردارند که این خوشایند هیچ یک نیست و.....
لینک موبایل
لینک pdf
لینک آندروید
لینک تبلت آیفون