خلاصه
ساقی پدر و مادر خود را در بچگی از دست میدهد . او به خانهٔ عموی خود میرود و در آنجا با دختر عموی خود دوستی نزدیکی برقرار میکند .مریم دختر عموی ساقی با پسری دوست است که هر بار که به دیدار او میرود مریم به او میگوید در این شهر کسی از این کارها نمیکند مواظب باش ولی مریم عاشق است و عشق کور تا اینکه روزی پدر مریم خبردار میشود و مریم را وادار به ازدواج با مردی دیگر میکند .کسی که مریم او را دوست دارد به خواستگاری او میاید ولی مرتضی برادر مریم پسر را میکشد و خود میگریزد . مریم به خواستگاری که پدر برایش انتخاب کرده پاسخ میدهد و به خانه بخت میرود . ساق توسط بهنام برادر مقتول ربود میشود تا با قاتل معاوضه شود پدر و مادر مقتول وقتی متوجه میشوند از ساقی میخواهند به عوض اینکه پسرشان به قتل رسیده در آن خانه مانده و برای آنها کار کند . مریم به خاطره عمویش میپذیرد با بهنام زندگی میکند و بهنام نیز از آنها بیزار است ولی چون در آن خانه است بهنام او را آزار میدهد . با حوادثی که اتفاق میافتاد بهنام کم کم جذب.. واقعا عالی و خوب بود بخونید ولذت ببرید
لینک موبایل
لینک pdf