دانلودرمان بخیه نوشته مهتابی 22 کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل
کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد
متین دختر سی و چهار ساله ای است که پدرش از کودکی او را با خصوصیات مردانه بزرگ کرده، متین دوست دارد دخترانه زندگی کند اما در روابط با آدمها ناموفق است، حضور عماد در زندگی اش، برای او انگار ویران کننده است....
بخشی از رمان :روی لبه ی حوض وسط حیاط نشستم و توپ زرد آبی میکاسا را بین دست هایم نگه داشتم و به آن زل زدم. صدای فریاد بی امان پدرم داخل حیاط پیچیده بود. یکسره نعره می کشید و بد و بیراه می گفت. گوشم از این نعره ها و بد و بیراه هایی که بر زبان می آورد، پر شده بود. اما نه، بعد از گذشت این همه سال هنوز همه ی روح و روانم به هم می ریخت، وقتی نعره می کشید و می گفت که "من به درد جرز لای دیوار هم نمی خورم"، وقتی این جمله را بر زبان می آورد دوست داشتم همان لحظه بمیرم. توپ میکاسا را رها کردم، توپ به کف حیاط برخورد کرد و دوباره بالا آمد، باز هم آن را بین دستانم نگه داشتم. صدای نعره ی پدر را شنیدم:
لینک موبایل
uploadboy.com/s6vied1twqev.html
لینک کامپیوتر
uploadboy.com/qworkd1z9gbr.html
لینک آندروید
uploadboy.com/kcuxpq0tfmn6.html
لینک تبلت/آیفون/آیپد