دانلودرمان خاطرات پوسیده نوشته سپیده فرهادی کاربر انجمن نودهشتیابرای
موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد
بخشی از رمان :برگه های آلبوم رو ورق میزد و من روبروش نشسته بودم و از هر کدام که سوال می پرسید جوابش را میدادم.
-این کیه؟
-کدوم؟
با دستش عکسی رو نشون داد.
نگاهم به روی صورتش ثابت موند. دستم رو بی اختیار روی صورتش کشیدم و گفتم:
-رضا
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
-این عکس مال چند ساله پیشه؟
چشمهام رو به سمت بالا بردم و کمی فکر کردم و گفتم:
-حدوداً مال سیزده ،چهارده ساله پیشه.
خندید و گفت:
-اون موقع باید چهارده ، پانزده ساله بوده باشی؟
لبخندی زدم و گفتم:
-آره همون سال ها بود. یه روز که با هم توی حیاط وایساده بودیم. علی ازمون عکس انداخت.
-من تا حالا این آلبوم رو ندیده بودم.
-این آلبوم رو بین وسایلم توی انباری خونه ماماینا پیدا کردم. بعد از اینکه از خونه باغ اثاث کشی کردیم، خیلی از وسایلم رو تو انباری گذاشتم.
صدای زنگ تلفن باعث شد از جام بلند شم و به سمت تلفن برم.
لینک موبایل
uploadboy.com/7v75r5gbjw5q.html
لینک کامپیوتر
uploadboy.com/hxlbmv6n1k9a.html
لینک آندروید
uploadboy.com/c21wgpu8bqfi.html
لینک تبلت/آیفون/آیپد