دانلودرمان نه خانی آند نه خانی رفت نوشته مانا کاربر انجمن نودهشتیابرای
موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد
خلاصه : یاسمین دختر خانواده ای به گمان خود روشن فکر است که تنهایی و خلاء روحیش را با دوستیش پر کرده و فاصله ی پر نشدنی بین او و پدر و مادر باعث می شود در مقابل اشتباهات و آسیب های دیگران به شیوه ی خودش دنبال راه چاره باشد و با پنهان کاری خودش را مرحله به مرحله در نیمه راه سقوط قرار دهد . روابط و کشمکش های او با دوست پسرش بدون پشتیبانی خانواده شبیه بازی بزرگ بچه های کوچک می شود شبیه تفنگ بازی ها و دکتر بازی ها کودکانی با تفنگ ها و قرص های واقعی.
یاسمین شخصیت پر از کل کل و شیطون و پسر کشی نیست یا سمین یکی از هزاران دختر آرام و صبور و آبرودار و البته زیبا ی شرقیه و ادبیات آدمهای داستان ادبیات واقعیه آدمهاییه که درون جامعه هستن و خشونتش بخاطر احترام به مخاطب بسیار تلطیف شده ولی واقعیت خشونت کلامی و رفتاری آدمها در بطن جامعه در زیر پوست خانواده های خوشبخت، خشونت پر رنگ و غیر قابل انکاریه خشونت های مردانه ی از جنس ایرانی پشت ولنتاین های ایرانیزه شده پشت دست در بازو انداختن زوج های خوشبخت پشت عسل در دهان گذاشتن های عروسانه پنهان شده خشونت مردانه ی ایرانی فانتزی و جذاب نیست باطن عریان قبیحی داره .
مقدمه متنی از خانوم تهمینه میلانی :
خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست.
خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که آرام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته
خشونت بی کلام، بی تماس بدنی،
مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد س ک س ی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد.
خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد.
مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده
امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است (باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم.
همان "زن صفت"و "مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه های مان از خیلی کودکی یاد می گیرند.
چون هایی که اسم شان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق ، زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.
خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش ، تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی و ج ن س ی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای نا موجه ترین رفتارها.
کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود
خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میان مان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سُخره می گیریم .
"خشونت"خودِ خودمانیم!!!!!؛
لینک موبایل
uploadboy.com/ev4e9g3bjdc8.html
لینک کامپیوتر
uploadboy.com/eimhevlz1k15.html
لینک آندروید
uploadboy.com/3g3x4l2m3ptk.html
لینک تبلت/آیفون/آیپد