Quantcast
Channel: roman-62.loxblog.com
Viewing all 447 articles
Browse latest View live

دانلود رمان احساس من معلول نیست جاوا،اندروید،ایفون،pdf

$
0
0

دانلود رمان احساس من معلول نیست نوشته نوشته سمیه .ف.ح کاربر نودهشتیا

برای موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آبفون/آیپد

خلاصه :
هنگامه دختری متفاوته . البته متفاوت نه از نظر خودش. از دید شمایی که اونو متفاوت می بیند. البته بعضی وقتها همینم غنیمته . چون خیلی ها ممکنه اصلاً نبیننش. چون اون معلوله . یه معلول جسمی . معلولی با هوش و قابلیتهایی خیلی بیشتر از تو ! خیلی بیشتر از من ! باز تا اینجا مشکلی نیست . مشکل وقتی به وجود می یاد که این آدم ، عاشق یه فرد سالم از نظر جسمی میشه . اون معلوله ولی احساسش معلول نیست . اون به اندازه ی من و تو یا حتی شاید خیلی بیشتر از ما ها ، عشق رو می فهمه ....پایان خوش
این داستان نصف واقعیت و نصف تخلیه. نصف واقعیش تند و تلخ و نصف تخیلیش ، هم برگرفته از ذهن زنده ی نویسنده . ذهنی که دوست داره کلی رو آدما تاثیر بذاره و چشماشون رو بشوره .


منبع:سایت نگاه دانلود

لینک موبایل

uploadboy.com/xzc6rob7n7ck.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/cpih5ujxf2tn.html

لینک آندروید

uploadboy.com/2hyqkpcjhowk.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/s667km6cxi4o.html


دانلودرمان نه خانی آند نه خانی رفت نوشته مانا کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان نه خانی آند نه خانی رفت نوشته مانا کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد


خلاصه : یاسمین دختر خانواده ای به گمان خود روشن فکر است که تنهایی و خلاء روحیش را با دوستیش پر کرده و فاصله ی پر نشدنی بین او و پدر و مادر باعث می شود در مقابل اشتباهات و آسیب های دیگران به شیوه ی خودش دنبال راه چاره باشد و با پنهان کاری خودش را مرحله به مرحله در نیمه راه سقوط قرار دهد . روابط و کشمکش های او با دوست پسرش بدون پشتیبانی خانواده شبیه بازی بزرگ بچه های کوچک می شود شبیه تفنگ بازی ها و دکتر بازی ها کودکانی با تفنگ ها و قرص های واقعی.


یاسمین شخصیت پر از کل کل و شیطون و پسر کشی نیست یا سمین یکی از هزاران دختر آرام و صبور و آبرودار و البته زیبا ی شرقیه و ادبیات آدمهای داستان ادبیات واقعیه آدمهاییه که درون جامعه هستن و خشونتش بخاطر احترام به مخاطب بسیار تلطیف شده ولی واقعیت خشونت کلامی و رفتاری آدمها در بطن جامعه در زیر پوست خانواده های خوشبخت، خشونت پر رنگ و غیر قابل انکاریه خشونت های مردانه ی از جنس ایرانی پشت ولنتاین های ایرانیزه شده پشت دست در بازو انداختن زوج های خوشبخت پشت عسل در دهان گذاشتن های عروسانه پنهان شده خشونت مردانه ی ایرانی فانتزی و جذاب نیست باطن عریان قبیحی داره .

مقدمه متنی از خانوم تهمینه میلانی :

خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست.
خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که آرام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی،
مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد س ک س ی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد.
خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد.
مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده

امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است (باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم.

همان "زن صفت"و "مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه های مان از خیلی کودکی یاد می گیرند.

چون هایی که اسم شان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق ، زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.
خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش ، تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی و ج ن س ی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای نا موجه ترین رفتارها.
کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود

خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میان مان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سُخره می گیریم .

"خشونت"خودِ خودمانیم!!!!!؛

رمان نه خانی آمد نه خانی رفت

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/ev4e9g3bjdc8.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/eimhevlz1k15.html

لینک آندروید

uploadboy.com/3g3x4l2m3ptk.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/vvkgr6xg5zw0.html

دانلودرمان عشق ودوری نوشته هانیه علی نژادکاربرانجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان عشق ودوری نوشته هانیه علی نژادکاربرانجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه: قصه ی عشق دختر و پسریه که توی یک تصادف باهم آشنامیشن...برای ازدواج باهم باخونوادشون مشکل دارن...
یه تصادف باعث میشه که پسر دیگه دختر رو نشناسه و...
بخشی از رمان:

خواب مانده بود ودیربه دانشگاه رسیده بودوسرعت ماشین دیگر در کنترل او نبود.باماشینش به اوبرخورد کرد.سریعا"ازماشین پیاده شدوگفت:
_معذرت میخوام خانم.دیرم شده چیزی تون که نشد؟
_نه...مشکلی نیست.حالم خوبه.
.آن روزکامیارفقط به آن دختر فکرمی کرد.خودش هم نمیدانست برای چه اینقدر چهره ی آن دختر جلوی چشمش میاید.تاحالا نشده بود که اینقدر به یک دختر فکر کند.ز زمانی که او رادیدیاد اصرارهای مادر وخواهرش افتادکه از زمانی که پادر26سالگی گذاشت پا دریک کفش کرده بودندکه بایدزن بگیری.احساس کرد چشمهای روشن دخترمانندآهنربایی اورا به خود جذب کرد.

رمان عشق ودوری

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/2hku9brjvknb.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/4yp7iaxjmoga.html

لینک آندروید

uploadboy.com/4nqm4yo7rjth.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/dl5db3gngh6b.html

دانلودرمان هیچوقت دیرنیست نوشته مهسازهیری کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان هیچوقت دیرنیست نوشته مهسازهیری کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه :داستان پیرامون تلاش های شخصیت زن داستان در جهت جبران کردن اشتباهات گذشته اش هست. یک جور رویارویی نیروهای مثبت و منفی که یکی از نتایج حاصلش می تونه این باشه که هیچ چیز قطعاً خوب یا قطعاً بدی وجود نداره... و اینکه هیچ وقت دیر نیست!

بخشی از رمان :اگر آدم خیال پردازی کنارم بود، حتماً تصور می کرد امروز برای من روز بزرگیه. اما نکته اینجا بود که نه امروز فرقی با بقیه ی روزها داشت، نه آدمی کنار من بود. تنها جنبنده ای که اطراف من با چشم قابل دیدن بود، صد متر اون طرف تر انتهای این جاده ی ساکت و بلند، پشت فرمون نشسته بود و احتمالاً به مانتوی از مد افتاده ی من نگاه می کرد. البته به جز کلاغی که پنج دقیقه ی تمام بالای سرم قار قار می کرد و دلم می خواست با پاشنه ی کفش مخش رو توی منقارش بیارم.
با دو انگشت استخوان بینی م رو مالش دادم و دوباره به انتهای جاده نگاه کردم. نه به اون پراید کهنه بلکه به خط های موازی که یه جایی می پیچید و شاید ماشینی رو به سمت من هدایت می کرد که منتظرش بودم. آدم هایی که یادشون نرفته باشه امروز چهار اردیبهشته.
به ساعت نگاه کردم. نیم ساعت بود که توی تنهایی ایستاده بودم و اگر توی این دو سال با هر بدبختی ای دست و پنجه نرم نکرده بودم، از این همه انتظار حتماً زیر گریه می زدم.
به بالا نگاه کردم. خورشید گوشه ی آسمون بود. اگر الان دو سال پیش بود، با دوست هام برنامه ی نمایشگاه کتاب رو میذاشتم نه اینکه جلوی در زندان قدم بزنم. هر چند که فرقی هم نمی کرد. من یاد گرفته بودم که اگر گندی می زنم باید پاش بایستم. از همون دو سال پیش توی دادگاه به این نتیجه رسیده بودم که کار من با همه ی آدم هایی که می شناختم، دیگه تموم شده... آدم هایی که من رو درست نشناخته بودند. هرچند که باورش سخت بود و امید برگشتن من رو سر پا نگه می داشت. اما امروز، دقیقاً از ۳۵ دقیقه ی پیش بهم ثابت شد که چیزی من رو به زندگی سابقم برنمی گردونه.

رمان هیچوقت دیر نیست

لینک موبایل

uploadboy.com/jiyxrj5gesu1.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/7g28piti0s5j.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/rlq883j128hi.html

دانلودرمان خورشید قلبم نوشته (مهسا.ج) jo-jo کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان خورشید قلبم نوشته (مهسا.ج) jo-jo کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه:
از زبون پسر داستان:
دستم رو،روی قلبم گذاشتم. زلال بود ... با عشق شفاف تر شد.
اما یک دفعه ای همه چیز تغییر کرد ... دنیام سیاه شد. روح پاکم از مرز سفید گذشت ... از خاکستری هم رد شد ... سیاه شد ... حتی شاید از سیاه هم بالاتر.آره!من خورشید توی قلبم رو کشتم ... روشنایی توی قلبم خاموش شد ... تنها شدم.من موندم و یه قلب تاریک ... یه قلب زخم خورده و شکسته ... باید واسه ی قلبم مرحم پیدا کنم.
بخشی ازرمان :موبایل رو بین شونه و صورتم قرار دادم:
_ یعنی من پول رو بیارم؟
_ آره دیگه ... امروز نوبت توئه.
_ من که دست و بالم خالیه ... از کجا بیارم؟
_ از سر قبر من!تو بابات خرپوله ... می تونه با نصف پولش کل شهر رو بخره!
_ تازه دیروز پنج تومن ازش گرفتم.
با کنایه گفت:
_ 5 تومن؟
_ نخیر ... 5 میلیون تومن.
صدایی نیومد:
_ الو؟


لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/54v0edbvwx4j.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/aygmupe03516.html

لینک آندروید

uploadboy.com/xmnyx9zhyqbx.html

لینک تبلت/ایفون/آیپد

uploadboy.com/gn1nvmdzgnfm.html

دانلودرمان احساس خاموش نوشته نیلوفر جهانجو کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان احساس خاموش نوشته نیلوفر جهانجو کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه :خودش میگه احساسم خاموش شده..مُرده..کُشتنش..اما.........
دختر داستان پولداره..خوشگله..رو پای خودش وایستاده..محکمه..تکیه گاهه..تکیه گاهه کسایی که عاشقشونه..مجبور بوده تکیه گاهه باشه..

مقدمه:




امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود

وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم


و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است

و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید

و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند

منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟

من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام!


حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای

و من در انتظار اینم کهرویاهای دیروز، با دلم همراه شوند!

وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد

این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت

در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است


خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام

اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی

چه برسد به شنیدنفریادم در زیر آب!!!


لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/an8u49mhrlii.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/mf2jufldagp9.html

لینک آندروید

uploadboy.com/zv3pt62pkyvd.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/u69qfa1u12ad.html

دانلودرمان عشق وغرور وغیرت نوشته آیناز کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان عشق وغرور وغیرت نوشته آیناز کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید /تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه رمان :
در باره دختری به اسم آیناز دختری که شاید غرورش اولین چیزی باشه که بقیه ازش میبینن وشاید حرکاتش اونو آدم خود پسند نشون بده ولی بر خلاف ظاهرش اون قلب پاکی داره ظاهرش مثل ماسکی که نمیخواد کسی به روح شیشه ایش پی ببره تاحالا عاشق نشده و از نظرش پسری که لیاقت توجه داشته باشه خیلی کمه(با عرض معذرت از آقایون) .
دوست داره تو دید باشه ولی دوست نداره به چشم بد ببیننش .
اون واسه ازدواجش خیلی معیار داره اهل دوستی هم نیست چون از نظرش فقط وقت گذرونیه و البته اصلااهل ریسک نیست ، دوست نداره از اعتماد خانوادش سو استفاده کنه و البته از اعتماد مادرش که عشقشه و پدرش که مردی متعهد مهربون و مذهبی .
تاحالا کمتر کسی تونسته خود واقعیش و ببینه بلند پروازه و هنوز نیمش و پیدا نکرده شاید یک اتفاق بتونه اون و از ماسکش بیرون بیاره یک اتفاق هرچند غیر منتظره

رمان عشق وغرور وغیرت

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/rvpqr341gimv.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/x8av8h1sx399.html

لینک آندروید

uploadboy.com/04y0ek99n4s2.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/0j51h56pbb5r.html

دانلودرمان تلخ تر از اسپرسو

$
0
0

دانلودرمان تلخ تر از اسپرسو نوشته دانلودرمان تلخ تر از اسپرسو برای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه :

داستان زندگی دختری به اسم مانوش که با پسر عمه اش به اسم دامون یه قرار عاشقانه گذاشته . ولی با ازدواج دامون و آشنایی مانوش با برادر زن دامون همه چیز رنگ دیگه ای به خودش می گیره

مقدمه :



می خواهم ldquo; خودی rdquo; بسازم ، سرشارِ از ldquo; بی تو rdquo; بودن!
نیاز به خانه تکانیِ روحم دارم!
برو! بگذار کمی در ldquo; من rdquo; جا باز شود!
خاطراتِ زنگ زده ی با ldquo; تو rdquo; بودن را!
از میانِ در هم ریختگی ِ افکارم بیرون می کشم!
و آنها را در کنار احساساتِ خسته ام به خاک می سپارم.
دلم قهوه می خـــ ـــواهد !...
اسپرسو با طعم تو!

تو تلخ ...من تلخ ...

زندگی هم تلخ ....


می خواهم روزهای زیبای بی ldquo; توrdquo; بودن را!
با تلخی قهوه ی ماسیده ی درون فنجان!
یکجا تجربه کنم!


بخشی از رمان :- مانوش صبر کن ، با توام میگم صبر کن


وایستادم . یه نفس عمیق کشیدم تا خونسردی خودم و به دست بیارم و بعد برگشتم سمت امیر و با حرص گفتم :


- مانوش نه ، خانم آریا !!! بعدم یادم نمی یاد من کی با تو انقدر صمیمی شده باشم که وسط حیاط دانشگاه بخوای اینجوری بلند به اسم کوچیک صدام کنی ؟


ابرویی بالا انداخت و پوزخند زد و گفت :


- بلـــــــه . خانم آریا .


بعد خیلی خونسرد دستاش و تو جیب شلوارش کرد و زل زد به من و گفت :


- راجع به پیشنهادم فکر کردی ؟


دلم نمی خواست تو حیاط دانشگاه اینجوری تو چشم باشم . بعضی از بچه ها رو می دیدم که از کنارمون رد می شدن با هم دیگه پچ پچ می کردن .کم چیزی نبود .منی که تو این دوسال تا حالا به هیچ پسری محل نداده بودم و هیچ کس و آدم حساب نمی کردم ، حالا وایستاده بودم وسط حیاط دانشگاه و داشتم با یه پسر حرف می زدم . اونم کی ؟ امیر ابتهاج .

رمان تلخ تر از اسپرسو


لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/vs6cii1r1cqj.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/t4uziilemabe.html

لینک آندروید

uploadboy.com/bzcpu2uhdgwn.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/pf9u7jpmtipp.html


تغییر آدرس وبلاگ

$
0
0

سلام

دوستان من تصمیم گرفتم به یه وبلاگ دیگه نقل مکان کنم

امیدوارم همراهم باشیدبا کلیک بر روی لینک

زیر وارد وبلاگ جدید بشید.



آدرس جدید وبلاگ رمان

دانلودرمان بورسیه نوشته سامیه.ر کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان بورسیه نوشته سامیه.ر کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد


خلاصه:
بورسیه داستان زندگی دختری به اسم پارلاست که زندگی عادی داره و دو ترم از دانشگاهش مونده.ولی یک اطلاعیه روی برد اعلانات دانشگاه زندگی عادی پارلا رو به هم میزنه و اون اطلاعیه درباره یه بورسیه برای رفتن به پاریسه...
مقدمه:
او میخواهد راهی شهری دور شود...
اسمش را میگذارد "شهر آرزوها".
اسمش را میگذارد شهر رسیدن به پاسخ سوال های سالهای دور و درازش
اسمش را میگذارد رسیدن به خوشبختی
اما آیا برای خوشبخت بودن باید همیشه رفت؟
آیا خوشبختی در شهر دیگریست؟
برای هر رسیدنی باید راهی شد؟
او هم نمی داند...
و بورسیه تنها راه باقیمانده برای رسیدن به جواب سوال های ذهنش است...

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/dyhz10udtem8.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/qg39fyg3yf5n.html

لینک آندروید

uploadboy.com/66tphfu6m74a.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/fyw0cv8t6tk6.html

دانلودرمان ثانیه های نفس گیر نوشته نيلوفر غ کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان ثانیه های نفس گیر نوشته نيلوفر غ کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه:
فصل زندگي او هيچ وقت بهاري نشد...هر ثانيه از زندگي براي او نفس گير بود...او خواست شكوفه هاي بهاري را بو كند اما...
صداي شوم كلاغ ها به او اجازه ي بهاري شدن را ندادند...فصل زندگي او شد تلخ و خزان...برگ چشماهايش شد ،مرهم دل زخميش....

مقدمه:
سخني از من براي شما...گاهي اوقات براي راضي نگه داشتن ديگران مجبور به كاري مي شي كه تو به انجام اون كار هيچ ميل باطني نداري اما خب بايد اون كار رو انجام بدي...مثل دوست داشتن اجباري...عشق يك طرفه خيلي بدِ و هيچ سرانجامي نداره حالا براي اينكه به اون طرف ثابت كني كه راه ما از هم جداست خيلي كارها رو مي كني اما بعضي ها نميذارن به هدفت برسي ولي يه روز مي رسه كه تو ديگه برزگتر تر از قبل شدي و جسورتر تا با اون هدفي كه بهت تحميل كردن،مبارزه كني و به هدف اصلي خودت برسي...خيلي سخته جنگيدن با كساني كه در برابرشون هيچ قدرتي نداري اما بالاخره بايد تلاس كني...حالا من از شما مي خوام همراه من باشيد ،تا بفهميم دختر قصه ي ما چه جوري مي خواد به هدفش برسه...اصلاً به هدفش مي رسه يا نه؟!

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/q97s7ivew2ws.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/l46l75gqpe9v.html

لینک آندروید

uploadboy.com/g6ttejv5ts1r.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/csrt3q06o1gv.html

دانلودرمان دیگر شقایق نیست زندگی نکن نوشته zed-a کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان دیگر شقایق نیست زندگی نکن نوشته zed-a کاربر انجمن نودهشتیا برای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

روایت زندگی شقایق است که در خانواده ی پرجمعیتی زندگی می کند.مادر او پنهانی با مردی زن دار ازدواج کرده است و شقایق که ترس فوبیا دارد، این راز را میفهمد.شقایق دائم از این می ترسد که تاوان گناه مادرش را او در آینده بدهد و شوهر او در آینده سرش هوو بیاورد.

بخشی از رمان :"شقایق"
درشیشه ای حیاط که بالرزش آشنای همیشگی اش باز شد؛سوز سرد دی ماه را از زیر پتو به جانم تزریق کرد.کز کردم و لحاف کهنه و مندرسم را بیشتر دور خودم پیچیدم.لحافی که فقط برای رفع کُوتی رویم میکشیدم.نمیدانم ازجنسش بود که بدتر سرمارا جذب میکردو همیشه یخ بود یا بخاطر سوراخ سمبه های زیادش بود که این طور با تن ما رفتار میکرد؟

جلد موقت

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/olsx0iyzr7c6.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/6ry8d25hhylz.html

لینک آندروید

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/13bnzfnx9snh.html

دانلودرمان صدای نفس های باران نوشته EMERTAT کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان صدای نفس های باران نوشته EMERTAT کاربر انجمن نودهشتیابرای

موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد



خلاصه:خدایا دلم را کسانی میشکنندکه هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم...از ادمهایت نمیگذرم...ازدل سنگشان...از جنبه نداشتنشان...از همه خوبی هایی که دلشان را زد...

خدایا از خودم هم نمیگذرم...حق من این همه مهربان بودن واحساس داشتن نبود...حق من این همه تنهایی نبود...

خدایا من با ادمهایت بد نبودم...اما بد کردن...انها را به تو واگذار میکنم...

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/qlyyep61bsg2.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/sf9ufq6nfvg5.html

لینک آندروید

uploadboy.com/4ujh0v22m8gd.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/y6aclrqdiuqu.html

دانلودرمان پوکر نوشته Havva7 کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان پوکر نوشته Havva7 کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه هم :
این داستان قصه ی هما است
هما یه دختر معمولیه ساده است . یه دختر که چهره اش ساده است . خواسته هاش ساده ان . دنیاش هم همین طور .
این هما خانم بازی با ورق رو از راه رفتن با کفش پاشنه بلند بهتر بلده . منتها فقط تو جمع فامیل و دوست ها بازی میکنه . به روش خودشون با قوانینی که یاد گرفته .هما بچه ی بزرگ خانواده ایه که داره سعی میکنه نزاره از هم بپاشه . پس مجبور میشه این بار حریف یه جمع غریبه بشه . توی بازی ای که نمی دونه بازی با سرنوشتشه ...

فتند حکم ؟ ورق دست گرفتیم و خندیدیم
قرار شد حکم آفتابگردان باشد / تمام سر ها دست خورشید بود
زمین دست از ما گرفت ... دو به دو / دل دادیم...
آسمان ، آس ِ /مان را برید
دو به / تک ... باختیم
بازی روبروی چشم های تو /عاقبت ندارد

"هومن شریفی"

هر چی می گردم نیست . نیست که نیست . مثل من که این روزها دیگه نیستم . وای میستم میون اتاق و آشفتگی هاش , میون آشفتگی هام شاید راحتتر بتونم همه چیز رو ببینم . اما فایده ای نداره . نگاهم میفته به بی بی که شاید شبیه به منه . به شاه که شاید شبیه به اونه . اما نه بین باقی ورق ها نه بین کتابهام نه توی قفسه ها هیچ جا نمی تونم آس دل رو پیدا کنم . انگار آسَم گم شده . یا شاید هم جایی جا گذاشتمش . به جای اتاق توی خودم و خاطراتم می گردم شاید این دل لعنتی پیدا شد . شاید ...

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/r4ncewjiarmy.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/k23zmzj22mx8.html

لینک آندروید

uploadboy.com/nqv8c7toymkx.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/q7y77od2lr5c.html

دانلودرمان لیدا نوشته علی m کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان لیدا نوشته علی m کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل/کامپیوتر

آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

خلاصه:پسری به اسم فراز،به طور اتفاقی وارد یه مبارزه میشه...مبارزه با یه دختر به اسم لیدا...مبارزه ای برای حفظ غرور...و هرکدومشون زودتر

آتش بس بده،بازنده ی این مبارزه است...

مقدمه:نمیدونم چطوری عاشقت شدم...نمیدونم چطور جای اون همه کینه،یه عشق پاک توی دلم نشست...اما اینو میدونم که تا وقتی جون دارم،این عشق مقدس رو توی دلم نگه می دارم...عشقی که از یه نقطه قرمز آغاز شد...اما کم کم به لحظه های سبز و دلنشینی تبدیل گشت...و حالا،اگر تو هم بخوای،این راه عشقو پر از گل های عاشقی می کنیم و اجازه نمیدیم هیچ خزونی،غمو به مسیر عشقمون بیاره...فقط اگه تو بخوای!

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/mkkckykjlh8a.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/ccadfx5q0p7c.html

لینک آندروید

uploadboy.com/rqwf1h9etrfe.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/e60ss9reczdh.html


دانلودرمان همسفر من نوشته ساده65 و بی ریا 63 کاربران انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان همسفر من نوشته ساده65 و بی ریا 63 کاربران انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

با وحشت به او که پتو را از روی من کنار زد نگاه کردم.... چشمانم از بهت و تعجب باز مانده بود ... بدنم به شدت می لرزید و نمی دانستم باید چه پاسخی به آن نگاه سیاه جدی که برق خشم و حیرت سنگینش کرده بود و نفس کشیدن را در مقابلش برای من سخت کرده بود بدهم... به خودم لعنت فرستادم ... فکر نمی کردم اینقدر زود متوجه حضورم در کابین کامیونش بشود ....

چه رسم عجیبیست !

محبتت را می گذارند پای احتیاجت ،

صداقتت را می گذارند پای سادگی ات ،

سکوتت را می گذارند پای نفهمیت ،

نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت ،

و وفاداریت را می گذارند پای بی کسی ات ،

و آنقدر تکرار می کنند که .....

باورت می شود که ، تنهایی وبی کسی و محتاج !!

لینک اصلی رمان

لینک موبایل

uploadboy.com/nxxchiuienox.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/rgr8vqcb9ll2.html

لینک آندروید

uploadboy.com/b7ank844v5wv.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/rnj5x9bv0sjl.html

دانلود رمان سالهای بارانی نوشتهILoveTaylor کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلود رمان سالهای بارانی نوشتهILoveTaylor کاربر انجمن نودهشتیا

برای موبایل/کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

قصه ی دختریه که بین عشق دو برادر سرگردون مونده و به خاطر بی ثباتی به یکی که ادعا میکرد دوستش داره ناخواسته با کسی ازدواج میکنه که اصلا علاقه ای بهش نداره و ...

لینک موبایل

uploadboy.com/jj3da1bn4qub.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/zupcv5prcso1.html

لینک آندروید

uploadboy.com/mqpqyir92v9q.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/7pfwjztm8f3w.html

دانلودرمان آخریه رویا نوشته ghazaly.m کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان آخر یه رویا نوشته ghazaly.m کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

آتنا، دختری با چهره جذاب و تیپ و استایل فانتزی و اروپایی که همیشه مورد حسد دخترها و مورد علاقه پسرها قرار میگیره. حالا میخواد با استفاده از هوش فوق العاده ای که داره بهترین رتبه رو بیاره و توی یکی از بهترین رشته های دانشگاه شریف تحصیل کنه و برتریش رو بیشتر کنه.
توی این راه با یه شخص آشنا میشه که در مقابل هوش فوق العاده آتنا نابغه ست و براش چالش ایجاد میکنه و آینده مهیجی رو براش رقم میزنه!

لینک موبایل

uploadboy.com/heh4mq8j8qil.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/wm14aeo5hizf.html

لینک آندروید

uploadboy.com/yxp24hb6dmy7.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/9b7l4ik8htbr.html

دانلودرمان مرد قدبلند نوشته دریا دلنواز کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان مرد قدبلند نوشته دریا دلنواز کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/تبلت/آیفون/آیپد

این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند...
یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه ...
آوا کار میکنه و با درآمد کمی که داره خرج زندگی ِ خودشو خواهرشو درمیاره ، تا اینکه مشکلاتی سر راه آوا قرار میگیره که برگرفته از گذشته تلخی که داشته...
اتفاقات و تلخی هایی که همیشه گوشه ذهن دوازده سالگیش جا خوش کرده دوباره خودنمایی میکنه...
مرور گذشته تلخ آوا و سختی هایی که در کنار پدرش داشته مسیر داستانو مشخص میکنه...
مرد قد بلند پسر سی و چند ساله ایِ که دکتر روانپزشک آوا میشه و چند سال از اون نگه داری میکنه ، اما بعد از یه اتفاقی مدت ها از آوا بی خبر میمونه تا دوباره با هم رو در رو میشند...

منبع:سایت98ia

لینک موبایل

uploadboy.com/efrwm4fe78cv.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/4rb5moe1gasc.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/u68cx7jh5e5i.html

دانلودرمان خلا نوشته شراره ارکات کاربر انجمن نودهشتیا

$
0
0

دانلودرمان خلا نوشته شراره ارکات کاربر انجمن نودهشتیابرای موبایل

کامپیوتر/آندروید/تبلت/آیفون/آیپد

باز هم به در بسته خوردم چرا؟ یعنی کار چه کسی می تونه باشه؟ مرگ، آشفتگی، خانواده، همه و همه برام معمای بزرگی شده. نه راه پیش دارم، نه راه پس.
از طرفی دلم، از طرفی شغلم. باید بفهمم، باید پرده روی این موضوع مبهم بردارم، من در میان هیاهویی که پشت این پرده هست نباید سکوت کنم. باید پرده از این راز بردارم، باید ... بخاطر دلم.

لینک موبایل

uploadboy.com/e3gtq2wusv7j.html

لینک کامپیوتر

uploadboy.com/6mmh0tt90xwj.html

لینک آندروید

uploadboy.com/q28ke9x1z9cz.html

لینک تبلت/آیفون/آیپد

uploadboy.com/2bqis0148kj0.html

Viewing all 447 articles
Browse latest View live




Latest Images