خلاصه :
داستان درباره دختری به اسم هیلداست که به خاطر عشق به پسری به اسم پویا راهی فرانسه میشه ولی بعد از مدتی پویا بهش میگه که هیچ عشقی نسبت بهش نداره و هیلدا ناچارا به سوی ایران برمیگرده. در مهمونی بازگشتش خاله اش که به تازگی از لندن به ایران اومده را میبینه و طی اتفاقاتی عاشق رهام پسر خاله اش میشه.مدتی بعد از ازدواجش با رهام پویا از فرنسه برمیگرده و از هیلدا خواهش میکنه برگرده ولی هیلدا قبول نمیکنه و پویا میگه اگه شوهرتو رها نکنی من میکشمش. هیلدا به خاطر عشقش مجبور میشه رهام را رها کنه و به شیراز بره ...
لینک موبایل
لینک pdf